زندگی نامه شهید حسین ناجیان از زبان پدرش
شهید مهندس حسین ناجیان در سال 1333 در تهران متولد شد در سنین پنج سالگی در جلسات قرآن و کلاس های دینی و حدیث شرکت می کرد از نظر اخلاق و رفتار در دوران طفولیت و حتی تا زمان شهادت همیشه الگو و نمونه بودند از همان اول دبیرستان به مردم محروم و درد کشیده می اندیشید.
در رابطه با مسائل سیاسی بسیار مبارز و جدی بود هنگامی که برادر وی در رابطه با مسائل سیاسی 6 ماه زندانی شده بود و ما از او اطلاعی نداشتیم حسین به طور مداوم مادرش را دلداری می داد و می گفت : برای اجرای احکام الهی می باید چنین اعمالی را انجام دهیم و حتی برای آن نیز زندان برویم و سختی ها را تحمّل کنیم . وی با شناختی که از قرآن و تفاسیر آن داشت دریافته بود اسلام ماوراء آن چیزی است که در رژیم سابق تبیین میشه . حسین با دوستانش طی جلساتی که داشتند به این نتیجه ریسیده بودند که دانشگاه شاه خائن ملّت را بسوی نابودی و انحراف کشانده است و مکتب را نابود کرده و بوشین وارونه ای را با اسلام در جامعه رواج داده است . او برای رضای خدا و خدمت به مردم از هیچ کاری فروگذاری نمی کرد به طوری که طی مدت اقامت در طبس برای مردم آن سامان به همت دیگر برادران یک مسجد و یک مدرسه و یک حمام ساخت با شروع جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به اهواز برود و در آن جا خدمت کند تنها عاملی که موجب شد وی جهاد سازندگی را برای ادامه خدمت به اسلام انتخاب کند همان پیام امام برای شرکت در جهاد سازندگی بود او چون خود را در قبال اسلام و دینش مسئول می دانست کنار بودن از جنگ را خیانت به اسلام و انقلاب تلقی می کرد آخرین باری که حسین را دیدم ( معمولاً هر چند وقت یک بار برای جلساتی که در تهران داشت پیش ما می آمد و پس از 24 ساعت دوباره به جبهه باز می گشت ) 15 روز قبل از شهادتش بود و بسیار ناراحت و دلگیر از این که به تهران آمده است او از من و مادرش خواست که برای زیارت شهدا به بهشت زهرا برویم و ما هم رفتیم پس از این که بر سر مزار دوستانش فاتحه ای خواندیم به خانه بازگشتیم و به مادرش گفته بود که مادر دلم خیلی گرفته است شما نمی دانید که در جبهه چه خبر است آن جا بهشت است انسان باید
آن جا باشد تا درک کند جبهه یعنی چه ؟ موقع رفتن ساکش را برداشت و او را از زیر قرآن رد کردیم در لحظات آخر با گرمی مرا در آغوش گرفت و رو بوسی کردیم و گفت : حاجی آقا مرا دعا کن تا موفق شوم ، منهم گفتم برو انشاءالله موفق می شوی .